گزارشی از یك دیدار خاص با نویسندگان كودك و نوجوان

گزارشی از یك دیدار خاص با نویسندگان كودك و نوجوان به گزارش هنر شهر نویسندگان و شاعران ادبیات كودك و نوجوان در روز «كودك، كتاب و فرهنگ مطالعه» با كودكان و نوجوانان گفتگو كرده و به سوالات آنها درباره نویسنده شدن پاسخ دادند.


به گزارش هنر شهر به نقل از ایسنا، اداره كل روابط عمومی و امور بین الملل كانون، ویژه برنامه «كودك، كتاب و فرهنگ مطالعه» كه هم زمان با هفته ملی كتاب با حضور نویسندگان، شاعران، مترجمان و تصویرگران ناشران كتاب كودك و نوجوان و برنامه های متنوع برای كودكان و نوجوانان در بعدازظهر روز پنج شنبه ۱۸ مهر از ساعت ۱۵ تا ۲۰ در محوطه فروشگاه كتاب كودك و نوجوان باغ كتاب انجام شد.

نویسندگان كتاب های كودكان و نوجوانان كانون در جمع بچه ها
مریم اسلامی، شاعر حوزه كودك و نوجوان اجرای نخستین بخش از ویژه برنامه «كودك، كتاب و فرهنگ مطالعه» را بر عهده داشت.
در این بخش از برنامه نویسندگان كتاب های كودكان و نوجوانان كانون مصطفی رحماندوست، فرهاد حسن زاده، عباس جهانگیریان، طاهره ایبد، شهرام شفیعی و محدثه گودرزنیا حضور داشتند. اسلامی سؤال مشتركی از همه نویسندگان و شاعران پرسید؛ «آیا شما در مكان خاصی داستان ها و شعرهایتان را می نویسید؟»
فرهاد حسن زاده، نویسنده ادبیات كودك و نوجوان در این باره اظهار داشت: زمانی كه بچه هایم كوچك بودند، شب ها در خانه داستان هایم را می نوشتم. البته به نظر من نوشتن داستان نیاز به جای خاصی ندارد، من حتی بعضی از قصه هایم را در پارك می نوشتم. چون فضای آن خلوت بود.
او افزود: گاهی هم سركار در وقت های اضافه ام داستان می نوشتم. هم اكنون مدتی است كه برای خودم یك دفتر كار كوچك دارم.
مصطفی رحماندوست درباره مكانی كه در آنجا می نویسد، توضیح داد: حتما باید در آنجا جایی باشد كه بتوانم دراز بكشم و قلم به دست بگیرم. اهتمام می كنم كه پشت میزم بنشینم ولی در طولانی مدت نمی توانم پشت میز بنشینم و پس از مدتی باید راه بروم.
او سپس بیان كرد: هم اكنون دفتر كار خودم را دارم كه حدود ۸، ۱۰ ساعت در آنجا كار می كنم و از ترس این كه سوژه ها و آنچه می خواهم بنویسم از ذهنم نپرد به بیرون از دفتر نمی روم.
رحمان دوست تاكید كرد: البته در مورد سوژه هایی كه به ذهنم می رسد مسئله فرق دارد، مثلاً شعر صد دانه یاقوت را در جبهه نوشتم.
عباس جهانگیریان درباره مكانی كه در آن می نویسد نیز اظهار داشت: هر نویسنده ای مكان متمركزی برای نوشتن دارد كه می تواند در خانه باشد مثلاً من در خانه یك اتاق مستقل دارم. البته دفتری هم دارم كه گاهی در آنجا كار انجام می دهم.
او افزود: ولی من برای نوشتن مكان مشخصی ندارم، مثلاً قسمتی از كتاب «سایه هیولا» را در پارك گلستان نوشتم؛ اما این فضا قسمتی از فضای قصه بود كه به شكل گیری قصه ام كمك می كرد. من حتی سر صف نانوایی هم كه می روم با خودم قلم و كاغذ می برم و می نویسم. حتی در مترو هم می شود نوشت.
محدثه گودرزنیا درباره اسم كتاب «شاهزاده خانمی در مترو» در این مراسم توضیح داد: اسم را خودم انتخاب كردم، چون در آن موقع خودم از مترو استفاده می كردم و به نظرم می آمد كه دختران فروشنده همه شاهزاده خانم هایی هستند كه اسیر مترو شده اند.
او درباره محلی كه در آن می نویسد توضیح داد: طولانی مدت نمی توانم در یك جا بنویسم. حتما پس از دقایقی جایم را تغییر می دهم.
طاهره ایبد درباره مكانی كه در آن می نویسد اظهار داشت: مكان نوشتن برای من با یك میز تعریف می شد. روزگاری كه آغاز به نوشتن كردم، جایی كه میز بود می توانست اتاق نوشتن من باشد. اول از میز چرخ خیاطی شروع شد، بعد به میز جلوی مبل و بعد به میز ناهارخوری رسید تا این كه تبدیل به یك میزتحریر شد.
او افزود: از وقتی كه دوره مستأجری به اتمام رسید، قسمتی از خانه را به نوشتن اختصاص دادم. چون احساس می كنم باید هر نقطه از خانه مناسب با كاركردی كه برایش تعریف می نماییم، چیدمان شود تا آن حس را در ما ایجاد كند.
این نویسنده درباره اتاق كار كنونی اش اظهار داشت: یك اتاق كوچك دارم كه دورتادورش پر از كتاب خانه است. یك میز تحریر قدیمی در این اتاق دارم و حتما باید یك گلدان گل روی میزم باشد. پنجره هم برایم بسیار مهم می باشد. حتما باید در اتاقم پنجره و نور باشد.
شهرام شفیعی درباره جایی كه كتاب «جزیره بی پرنسیپ ها» را نوشته است اظهار داشت: من اتاقی با كتاب خانه و میز كوچكی برای خودم دارم، اما من در همه جا می نویسم. آن اتاق بیشتر به من یادآوری می كند كه باید بنویسم.
او افزود: همیشه در هر شرایطی كاغذ و قلم همراهم است. حتی در جیب حوله هایم هم كاغذ و قلم دارم. به فضای شهر خیلی علاقه دارم. گاهی شاید مرا در كتاب خانه در حال نوشتن ببینید. گاهی هم در حال نوشتن در شهر توسط بچه ها شكار شدم.



بچه ها سؤال داشتند
وقتی همه نویسندگان به سؤال مریم اسلامی جواب دادند، كودكان و نوجوانان سوال های خودشان را مطرح نمودند، یكی از دختران می خواست بداند چرا مصطفی رحمان دوست داستان نمی نویسد. رحماندوست در پاسخ به او اظهار داشت: نویسندگی را با قصه و نمایش نامه شروع كردم و بعد شعر گفتم اما تعداد شعرهایم بیشتر از قصه و نمایش نامه است. این ترجیح من نبوده است كه شعر بنویسم یا قصه، این طور برایم پیش آمده است.
پسربچه ای از شهرام شفیعی پرسید كه چه طور نویسنده شده است و این نویسنده در پاسخ به او توضیح داد: قبل از این كه به مدرسه بروم به خاطر كلاس های قرآنی كه می رفتم، خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. پدرم در خرپشتی خانه برایم كتاب خانه ای درست كرده بود. سال ۵۷ بود و مردم بسیار به كتاب خواندن روی آورده بودند.

او افزود: بنا بر این من و پدرم هر هفته به خیابان انقلاب می رفتیم و كتاب انتخاب می كردیم. وقتی كتاب خانه ام تكمیل شد، آغاز به خواندن كردم. كتاب ها روی من تأثیر زیادی داشتند، همان موقع ها بود كه تصمیم گرفتم نویسنده شوم.
دختر نوجوانی از مریم اسلامی پرسید كه چه طور متوجه شدید استعداد شاعری دارید؟ و او پاسخ داد: از وقتی كه بچه بودم، احساس می كردم از ریتم و آهنگ خوشم می آید. دوست داشتم همه چیز را با ریتم بگویم و به نظم درآوردن كلام را دوست دارم.
اسلامی افزود: كتاب شعر كه خواندم، متوجه شدم با گوشم می توانم وزن موسیقی شعر را تشخیص بدهم و تفاوت آنرا با شعرهای دیگر درك كنم. بعدها كه بزرگ تر شدم با وزن های شعری آشنا شدم متوجه شدم كه دوست دارم برای بچه ها شعر بگویم.
نوجوانان سؤال های مختلفی داشتند. یكی می خواست بداند ذهن نویسندگان شبیه چیست و دیگری می خواست بداند اگر روزی آنها نتوانند بنویسند چه كار می كنند.
یكی از نوجوانان از طاهره ایبد پرسید برای نویسنده شدن باید حتما در دانشگاه رشته ادبیات بخواند و او توضیح داد: تجربه شخصی من این است كه آن هایی در نویسندگی موفق تر می شوند كه رشته دیگری را خوانده باشند. چون رشته ادبیات فارسی به شما دانش ادبی و دستوری زبان را یاد می دهد نه لزوماً نویسندگی را. فقط مطالعه آثار باارزش گذشته ماست كه به شما می تواند اطلاعات بیشتری بدهد و كمك نماید كه داستان نویس موفق تری شوید.
عباس جهانگیریان در پاسخ به این پرسش كه اول داستان تان را در ذهن می نویسید یا روی كاغذ اظهار داشت: هر دو حالت وجود دارد. بعضی از نویسندگان ابتدا داستان را در ذهن شان مهندسی می كنند. آنها حافظه خوبی دارند و تجسم و تخیلی قوی دارند. برخی هم روی كاغذ قصه را پرداخت می كنند.
او تاكید كرد: بستگی دارد برای شما كدام روش بهتر كار كند. من از هر دو روش استفاده می كنم.
محدثه گودرزنیا درباره این كه اگر نویسنده نمی شد چه شغلی را انتخاب می كرد، افزود: راستش من همین الان هم دوست دارم راننده كامیون بشوم. وقتی بچه بودم این تصمیم را گرفتم، البته آن زمان به خانم ها گواهینامه پایه یك نمی دادند. بعدها هم دوست داشتم قصاب بشوم و تقریباً هر سال نظرم درباره شغل آینده ام عوض می شد؛ اما هنوز هم دوست دارم راننده كامیون بشوم.




سعی می كنم با ساده نویسی بچه ها را با كتاب های باارزش آشنا كنم
میهمان بعدی ویژه برنامه «كودك، كتاب و فرهنگ مطالعه» مژگان شیخی از انتشارات قدیانی بود.
وی در پاسخ به این پرسش كه اگر قرار باشد از بین كتاب هایش یكی را ارائه كند، كدام را معرفی خواهدنمود اظهار داشت: كتاب های نویسنده مانند بچه هایش هستند، شما نمی توانید انتخاب كنید كدام را بیشتر دوست دارید. چون اگر آن كتاب را دوست نداشتید، آنرا نمی نوشتید.
شیخی افزود: همیشه اهتمام كردم قصه هایم را به سمت كارهای ارزشمندی مثل بوستان و گلستان ببرم. كتاب هایی كه بچه ها كمتر به سراغ آن می روند در صورتیكه در عین سختی و سنگینی داستان هایشان، بسیار زیبا هستند. اهتمام می كنم با ساده نویسی بچه ها را با آنها آشنا كنم.

خواندن كتاب ها به زبان اصلی به شما درك بهتری می دهد
در بخش بعدی، امیرحسین دانشوركیان، مترجم از انتشارات پرتقال میهمان برنامه بود. او با اشاره به مجموعه «خفن ها» اظهار داشت: معروف ترین كاری كه من ترجمه كردم، مجموعه «خفن ها» است. البته كتاب «كاپیتان زیرشلواری» از آثار معروفی است كه انیمیشن هم دارد.
این مترجم كه ۲۶ ساله است در پاسخ به این پرسش كه آیا بهتر است بچه ها خودشان زبان یاد بگیرند؟ توضیح داد: كتاب های ترجمه ما را با فرهنگ و دنیای جدیدی آشنا می كند، مترجمان همه تلاششان را می كنند كه كتاب را به بهترین نحو ترجمه كنند. ولی اگر خود شما با زبان آشنا باشید و كتاب های زبان اصلی را مطالعه كنید، بهتر آنرا درك می كنید و با آن ارتباط برقرار می كنید.

نویسندگان بزرگترین شادی های دنیا را تجربه می كنند
در بخش بعدی این برنامه علی اكبر زین العابدین، نویسنده كتاب كودك و نوجوان با حضور در ویژه برنامه «كودك، كتاب و فرهنگ مطالعه» با بچه های حاضر در نشست گفت و گو كرد.
او از آنها درباره داستان ها و انیمیشن های مورد علاقه شان پرسید، درباره قصه معروف چارلی و كارخانه شكلات سازی صحبت كرد. بعد برای آنها توضیح داد بیشتر انیمیشن ها و فیلم ها از روی كتاب هایی ساخته می شوند كه اول یك نویسنده، قصه آنرا نوشته است.
زین العابدینی برای بچه ها اظهار داشت كه نویسندگان، همانند مادران آنها كه از به دنیا آوردن بچه هایشان بزرگ ترین شادی دنیا را تجربه كرده اند، از نوشتن و خلق قصه هایشان بزرگ ترین شادی های دنیا را تجربه كرده اند. چون قصه ها مانند بچه هایی هستند كه قبل از این نبوده است. او به بچه هایی كه می خواستند نویسندگی را تجربه كنند، سفارش كرد: من در كارگاه های داستان نویسی ام به بچه ها كمك می كنم تا مرحله مرحله داستان بنویسند. شما می توانید چند سؤال طرح كنید و با گذاشتن جواب سوال ها در كنار هم، نخستین قصه ساده خودتان را خلق كنید.
در ادامه این برنامه نمایش «مبارك و قالیچه پرنده» به كارگردانی حامد زحمتكش برای كودكان و نوجوانان حاضر در محوطه فروشگاه كتاب كودك و نوجوان اجرا شد.

كتاب های ملل دیگر را بخوانید
غلامرضا امامی، مترجم از نشر هوپا مهمان دیگر این برنامه بود. او با اشاره به این كه هر مترجم یا نویسنده حرف هایش را در كتاب هایش می زند از بچه ها و خانواده های شان خواست كه خودشان صحبت كنند.
این نویسنده و مترجم پیشكسوت به بچه ها سفارش كرد كه اهتمام كنند همیشه پرسش گر باشند و سؤال «چرا» را از یاد نبرند.
او درباره كتاب های ترجمه اظهار داشت: من نژادپرست نیستم كه بگویم هنر فقط نزد ایرانی ها است و بس. ادبیات محدود نیست. شما باید كتاب های ملل دیگر را هم بخوانید و با ادبیات آنها آشنا شوید.

امیدوارم بچه ها از اشتباه كردن نترسند
نلی محجوب، مترجم از نشر پیدایش آخرین میهمان ویژه برنامه «كودك، كتاب و فرهنگ مطالعه» بود، او با اشاره به سابقه روزنامه نگاری اش اظهار داشت: من سال ها كار روزنامه نگاری می كردم و هم اكنون كتاب ها را ترجمه می كنم.
او افزود: امروز در اینجا بخش هایی از كتاب «تكس» را با بچه ها خواندیم. لذت بخش ترین بخش ماجرا این بود كه با خواندن همان چند صفحه آنرا دوست داشتند. این كتاب درباره صلح و دوستی است و قهرمان اصلی در آن به دنبال پیدا كردن خودش است.
محجوب در پاسخ به این پرسش كه آیا خودش را پیدا كرده است؟ اظهار داشت: من هنوز هم اهتمام می كنم خودم را پیدا كنم. فكر نمی كنم كسی برای پیدا كردن خودش در جایی متوقف شود. این روند تا آخر عمر همراه آدم هاست. امیدوارم بچه ها هم از اشتباه كردن نترسند. چون اشتباه كردن به ما چیزهای زیادی یاد می دهد.
آخرین برنامه نیز به اجرای نمایش «قیچی كه دنبال كار می گشت» به كارگردانی سعید زین العابدینی اجرا شد.
هفته ملی كودك طی روزهای ۱۳ تا ۱۹ مهر با شعار «آینده را باید ساخت» در سراسر كشور انجام شد.



1398/07/19
23:15:55
5.0 / 5
4163
تگهای خبر: آهنگ , انیمیشن , برنامه , تصویر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۳
هنر شهر

هنر شهر

هنر و فرهنگ شهری

honareshahr.ir - تمامی حقوق مالکیت معنوی سایت هنر شهر محفوظ است