حیوانات در جهان رنگین فرانتس مارك
5 نقاشی متفاوت از حیوانات
به گزارش هنر شهر، بررسی پنج نقاشی شاخصی که «فرانتس مارک» از حیوانات خلق کرد، نشان داده است که چگونه این هنرمند اکسپرسیونیست آلمانی با استفاده از رنگ و فرم، جوهرهٔ غیرمادی حیوانات را به تصویر می کشد. «مارک» از راه نمادگرایی پرشور و عمق احساسی، ما را دعوت می کند که حیوانات را نه فقط بعنوان سوژه، بلکه بعنوان تجسم فیزیکی از پاکی و بینش در جهانی گسسته ببینیم.
به گزارش هنر شهر به نقل از ایسنا، در نقاشی های حیوانات «فرانتس مارک» نوعی صمیمیت ساکت دیده می شود با این وجود بوم های وی از رنگ های زنده و انرژی عرفانی شعله ور هستند. مارک، بعنوان یکی از اعضای بنیان گذار گروه اکسپرسیونیستی آلمانی «سوارکار آبی» (Der Blaue Reiter) بود و برای او، حیوانات صرفا مبحث نقاشی نبودند، بلکه جوهرهٔ جهانی بهتر را در خود داشتند.
در این پنج نقاشی، ما مسیر هنری «مارک» را دنبال می نماییم که به شکلی بازتابی از آرمان گرایی شخصی و آشوب جهانی گرفتار در جنگ است.
۱. گاو زرد (Yellow Cow)
بیایید با پرشی شاد آغاز نماییم. گاو زرد شاید نمادین ترین نقاشی فرانتس مارک باشد که با نشاط و آرامشی بازیگوشانه می درخشد. گاوی شاد که در میانهٔ پرشی در هواست، گویی بر فراز منظره ای از تپه های آبی و درختان تیره، در زمینی سرخ رنگِ مریخی، درحال پرواز است. این اثر واقع گرایانه نیست و قرار هم نیست باشد.
مارک برای رنگ ها معانی نمادین تعیین کرده بود: آبی برای مردانگی، زرد برای زنانگی و شادی و قرمز برای خشونت. در اینجا، زرد غالب است. گاو با خطوطی منحنی و نرم نقاشی شده به گفتهٔ «مارک روزنتال» مورخ هنر، نماد همسر نقاش یعنی «ماریا فرانک» است. این نقاشی جشن زندگی و عشق است.
۲. سگ دراز کشیده در برف (Dog Lying in the Snow)
مارک قبل از آثار متفاوت بعدی اش، صحنه هایی آرام همچون این نقاشی را خلق می کرد. در این نقاشی سگ او، که «روسی» نام داشت و یک شپرد سفید بود با آرامش در برف آرمیده است. تناژ خاکی و منحنی های طبیعی، پیوند ذاتی حیوان با محیطش را بازتاب می دهند.
سادگی این اثر فریبنده است. سگ صرفا درحال استراحت نیست؛ گویی روحش با دنیای زمستانی یکی شده است. تغییرات ظریف در سایه های موی سگ و خطوط نزدیک به کوبیسم در ترسیم بدن او چشم گیر است.
۳. گربه سفید (The White Cat)
این اثر دیدگاهی مشابه با نقاشی سگ را عرضه می دهد؛ حیوانی خانگی که به آرامی بر تختی رنگارنگ و راحت، احاطه شده با بالش ها و رواندازهای نرم، در خواب است. با این وجود، در این نقاشی، حیوان کاملا در دنیایی درونی غوطه ور است، برخلاف سگ که با محیط بیرونی ارتباطی مستقیم داشت. گربه با زیرکی خاص گربه سان ها در سرتاسر بوم کشیده شده؛ همچون ملکه ای بر تختش.
۴. ببر (The Tiger)
پالت رنگی و فرم های «مارک» تا سال ۱۹۱۲ میلادی پویاتر و شکسته تر شده بودند. ببر نمونه ای قوی است که نشان داده است چگونه مارک کوبیسم و فوتوریسم را در سبک خود جذب کرد. اشکال زاویه دار حسی شبیه به انرژی فشرده ایجاد می کنند.
ببر هوشیار با پس زمینه ای به همان اندازه تکه تکه شده ترکیب می شود. برخلاف آرامش آرمانی آثار اولیه، این اثر سرشار از خشونتی پنهان است. در اینجا، قرمز با قدرت وارد واژگان تصویری مارک می شود. خطر حالا بی صدا بر بوم خزیده است.
۵. روباه ها (The Foxes)
این نقاشی شاهکاری از پیچیدگی است؛ تلفیقی از انتزاع هندسی و نمادگرایی معنوی. دو روباه در بین هزارتویی از صفحات درهم تنیده آرمیده اند؛ فرم های آنها هم زمان در رنگ های شدید قرمز، نارنجی و بنفش پنهان و برجسته شده اند.
در این مرحله، هنر مارک دیگر صرفا دربارهٔ حیوانات نبود، بلکه دربارهٔ وضعیت هستی شناختی خود زندگی بود. روباه ها که زمانی زیرک به نظر می رسیدند، حالا هراسان اند. این نقاشی در ارتباط با سال ۱۹۱۳ میلادی است. جنگ در راه می باشد. مارک، هنرمندی حساس و شهودی، گویی آنرا در شکل های شکسته شدهٔ طبیعت حس می کند.
حیوانات فرانتس مارک فراتر از حیوانات اند. آنها نماد، روح و نشانه هایی از هماهنگی ازدست رفته میان طبیعت و انسان هستند. آثار او با سرعتی چشمگیر تحول یافت. «مارک» در سال ۱۹۱۶، در نبرد «Verdun» در سن ۳۶ سالگی کشته شد. اما در این بوم ها، باور او به جهانی ژرف تر و پاک تر پابرجا می باشد.
«فرانتس مارک» نقاش برجسته اکسپرسیونیسم آلمانی بود. «مارک» پسر یک نقاش منظره بود و تصمیم گرفت بعد از بهم خوردن برنامه اش برای تحصیل در رشته زبان شناسی، نقاش شود. «مارک» در سال ۱۹۰۳ به فرانسه سفر کرد و در آنجا با آثار هنری چوبی ژاپنی و آثار امپرسیونیست پاریس آشنا شد.
در سال ۱۹۰۷ او باردیگر به پاریس بازگشت و در آنجا از آثار «پل گوگن»، «ون گوگ»، آثار هنرمندان کوبسیم و اکسپرسیونیسم بازدید نمود. «مارک» در سال ۱۹۱۰ با بازدید از نمایشگاهی در مونیخ تحت الشعاع آثار «آنری ماتیس» قرار گرفت. در این زمان او با برگزاری کلاس های آموزش آناتومی حیوانات به هنرمندان کسب درآمد می کرد.
به گزارش «دیلی آرت»، در سال ۱۹۱۰ بود که اولین نمایشگاه انفرادی «مارک» در مونیخ برگزار گردید. او بعدها با «آگوست ماکه» و «واسیلی کاندینسکی» که بهمراه او گروه «سوارکار آبی» را تشکیل داد ملاقات کرد. نام این گروه با عنوان تابلو نقاشی که «کاندینسکی» در سال ۱۹۰۳ خلق کرده بود یکسان است؛ البته کارشناسان اطمینان ندارند که نام گروه از نام نقاشی برگرفته شده باشد چونکه نام نقاشی بعدها تغییر یافته است. «کاندینسکی» هم ۲۰ سال بعد از تشکیل این گروه نوشت نام گروه ماحصل علاقه «مارک» به اسب و علاقه « کاندینسکی» به سوارکاری و علاقه مشترک هر دو آنها به رنگ آبی بوده است.
منبع: هنر شهر
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب